2777
2789
عنوان

نگاه هیزطور

| مشاهده متن کامل بحث + 308 بازدید | 26 پست
نظرشخصی م نگاه هیز روی بدن ولی نگاه عاشقونه تو چهره میفته بیشتر

باورت میشه من این نگاه که میگم حس بد گرفتم طرف میخ صورتم بود؟

اما جوری با لذت و یه حس ترسناک نگام میکرد که نگم

اگه امضامو میخونی مهربانترینم ممنون میشم برای شادی روح پدرم دعا کنی با قلب پاکت🖤🖤
ازنگاه عاشقانه محبت حس میکنیولی ازنگاه هیز شهوت میباره

من لذت حس کردم

انگار داشت لذت میبرد از نگاه بهم...چشاش میخندید

اگه امضامو میخونی مهربانترینم ممنون میشم برای شادی روح پدرم دعا کنی با قلب پاکت🖤🖤

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ببین محو صورتم بود...و نگاش یه جوری لذت داشت اما نه حس مثبت بهم حس ترس القا کرد!من ازش ترسیدم!

هیزه دیگه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

وای فقط یکبار چنین حسی رو تجربه کردم

تو یه مراسم بودیم پسره پشت به من نشسته بود ولی مدام برمی‌گشت عقب نگاه می‌کرد انقدر انرژی منفی گرفتم و حالم بد شد که اصلا قابل توصیف نیست

اولین بار بود با نگاه یه نفر انقدر حالم بد میشد 

مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهيدا❤

وای فقط یکبار چنین حسی رو تجربه کردمتو یه مراسم بودیم پسره پشت به من نشسته بود ولی مدام برمی‌گشت عقب ...

من دو بار

یک بار تو خیابون بودم ماسک داشتم ولی رنگ چشام توجه جلب میکنه یه پسر تو شلوغی باهام چشم تو چشم شد...اینقدر حس منفی از نگاش گرفتم با گذشت ده سال هنوز یادمه

یکیم کراش الانم...که متاسفانه حس خوبی از نگاهاش نمیگیرم

اگه امضامو میخونی مهربانترینم ممنون میشم برای شادی روح پدرم دعا کنی با قلب پاکت🖤🖤
من دو باریک بار تو خیابون بودم ماسک داشتم ولی رنگ چشام توجه جلب میکنه یه پسر تو شلوغی باهام چشم تو چ ...

خیلی حس بدیه واقعا، انگار یه سنگینی میوفته روت روح و روانت برا یه مدتی مختل میشه

مَن عَشِقَ فعَفَّ ثُمَّ ماتَ ، ماتَ شَهيدا❤

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792