اره عزیزم هزاران بار شکر ک لانگ بودیم حتی من یبار هم ندیدمش
و خداروشکر همشهری نیست و بخوام استرس اینو داشته باشم ک توی شهر ببینمش
انگشت کوچیکشم نخورد بهم هیچکس هم نفهمید من رل بودم
فقط من و خودش و خدامون
بهتر از این بود ک برم ازدواج کنم اذیتم بکنه دست از پا دراز تر برگردم خونه بابام
فقط یکم از لحاظ روحی ریختم بهم
پارسال این روزا انقد حالم بد بود ب زور خودمو جمع کردم خیلی شکستم خیلی تحقیر شدم
فقط هم ۳ ماه بودیم باهم
ولی هیچ وقت این حماقتمو فراموش نمیکنم
البته اولین بارم بود چ میدونستم همچین گرگ هایی هستن نوی جامعه فک کردم همه مثل خودم دنبال زندگی آن و ساده آن 🥲
من ۲۰ سالم بود اونم ۵ ماه فقط بزرگتر بود