شوهرم ساعت دو اومد منم وسایلم جمع شده بود گفت رفتی حق برگشت نداری منم گفتم میرم که دیگه برنگردم پسرم گریه میکرد من گریه دخترمم گریه 😭 گفتم تکلیفمو معلوم کن نکرد گفت همینه هر کاری هم کردم حلاله ...ببخشید نتونستم به حرفاتون عمل کنم الانم میرم حرم خدام هوامو داره
بعد از رفتنم به ثانیه نتونست تحمل کنه و پیش بچه ها باشه سریع سوار ماشینشون کرد برد گذاشت خونه مامانش تا الانم زنگ نزده بچه هام چطورن حتی شیرخشک خرید اونوقت شیشه شیرشو نیاورد😐 بعد مادرش میگفت مردا مگه اینچیزا بلدن منم گفتم نه این چیزا بلد نیستن چون فقط به فکر زیر شکمشونن وقت نمیکنن یاد بگیرن اینارو
خوش باش که هر که راز داند•°•داند که خوشی خوشی کشاند•°•شیرین چو شکر تو باش شاکر•°•شاکر هر دم شکر ستاند✨💛من یه زن خیلی خوشبختم تو روزهای خوب زندگیم هستم ولی منتظرخوشبختی بیشتر و روزهای بهترم.......