نامزدم خونمونه کسی هم خونه نیس بقیه بیرونن یه بحث خیلی ریز کردیم یهو رفت بیرون وقتی اومد خونه گفتم کجا رفته بودی گفت رفتم تو ماشین منم گفتم برای چی اونم گفت کار داشتم
منم گفتم چیکار اونم بد نگام کرد کلا آدمیه که هرکاری میکنه بدش میاد سوال بپرسی ازش حتی مامانش
و من سر این موضوع اوایل نامزدیمون بهش گفته بودم که من زنتم با مادرت فرق میکنم ما تو رابطه ایم وقتی سوالی داشتم بهم جواب بده
سر اینکه جوابمو نمیداد منم گفتم مگه من بهت نگفتم من مامانت نیستم وقتی سوال میپرسم جوابمو بده
اونم یهو گرفت یقمو تو دستش جمع کرد کشید سمت خودش به حالت خیلی بد گفت صداتو بیار پایین...
رفت تو حموم درو کوبید منم شکه شده بودم همینجوری خشکم زده بود نمیتونستم تکون بخورم الانم زار زار دارم گریه میکنم