پدر من عادتش زیادی شوخی می کنه شوخی های بیجا اصلا محبت بلد نیست پر توقع اصلا هرکاری براش کنی به چشمش نمیاد مثلا شوخی هاش با ادما از ایناست دماغ گنده سیاه سوخت بهش تذکر دادم درست رفتار کن اقا بهش بر خورد چقد بدبختم تو نصیحتم می کنی
هیچ پدری برا من نکرد منم عصبیم کرد چون همه زحمتاش برا من گفتم از این به بعد هم سر راه اومدی برو خونه دخترات نه من که خودم وسایل خونه رو خریدم
اون برا دختر هاش خرید کمکی به من که نکرد پس حق نداره سر من هوار شه
منم خسته شدم از رابطه ام با مادرم
هرچی میشه شروع میکنه جیغ کشیدن و داد و فریاد
دیکه امروز فقط بغضم گرفته بود به این فکر میکردم چرا باید چنین مادری داششته باشم بعد دوستام با مادرشون اینقدر صمیمی و خوبن
که اومد بالا سرم که چیهههه چرا غنبرک زدیییی
چیشدهههههه
با داد و هوار
مگه تودخترش نیستی
برای تو چیکار کرد؟
مگه تو دخترش نیستی
ببین عزیز حذفش کن از زندگیت
پدر و مادر تعریفش مشخصه
اگه نه مهر داره نه حمایت نه از ارتباط باهاش خوشحالی حذفش کن همین و بس
من هم یک فرزندم و خودمم فرزند دارم .
ولی اینهایی که گفتی دلیل خوبی برای بی احترامی به ایشون نیست .
میتونی اون لحظه سکوت کنی و فاصله رو کمی حفظ کن تا انقد عصبی نشی.
از این تاپیکا اینجا نزن استارتر خشمت رو چند برابر میکنن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
