بنظرتون نباید میرفتم سلام میکردم فقط بادخترخالشون حرف میزدن ماکنارشون نشسته بودیم صندلی اوردن واسه دخترخالشون ولی برای من نه حالا خوبه من دیدم بارها همین دخترخالشون پشت سرشون حرف زدن
خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن
عزیزم اهمیت نده سعی کن زیاد تو جمعی که بهت احترام نمیزارن اهمیت نمیدن نری اینجوری ارامشت بهم نمیخوره
اره گلم دیگه نمیرم فهمیدم باهاشون چطور باشم
خدایابندهات باهام کاری کردن که ازت دورشدم (به جرم دختربودن هزارسیلی برصورتم زدن،ارزوی زندگی کردن به دلم گذاشتن به دلم موند همه ی آرزوهام... )تورولابه لای دردام گم کردم توبیاوخدایی کن پیدام کن