من با اینکه عروس این خانواده ام اما انقدر پخته ام میدونم که نباید ریز به ریز ارتباطاتم با خواهرشوهرم رو به شوهرم بگم ، ممکنه سو تفاهم پیش بیاد
ولی اون تا یه ساعت پیش هم هستیم ، بعد شوهرم زنگ نمیزنه بهم میگه ، خواهرم گفت تو این غذا رو چرا نخوردی مگه دوست نداشتی ؟ خواهرم گفته زهرا چرا برای مادر یدونه پیام بیشتر فرستاده
یا مثلاً یبار گفت بیام سراغت برسونمت گفتم ممنون باشه (چون بارها میگه ) بعد گفت حالا فردا بهت خبر میدم بیام یا نه
صبح زود گوشیش خاموش بود و منم رفتم تا دیرم نشه ، بعد رفته به شوهرم گفته ، زهراااا نخواسته باهام بیاد خودش یهو رفته و ... 😑😑😐
چرا آخه من اینطور نیستم و واقعا گلایه نمیکنم پیش شوهرم ، میگم محبت بینمون باشه اما این خواهر شوهرم داره دل منو زده میکنه از خودش😑😐
پانزده سال ازم بزرگترها