اسکلن دیگه بحااینکه بگن دلمون خوش بچمویچی میخره پیشرفت میکنه ازحسودی اینومیگن حالاخوبه طلانخریدی ایقدرسوختن ایشالامنم بزودی مث تو بتوتم دهن مادرشو سرویس کنم
شاید باورت نشه اما واقعا انگار خدا برام خواست خودش دید ک چقدر اذیت شدم و بهم رو کرد
البته منم حقیقت هایی گ شوهرم به روشون چشم بسته بود رو به روش آوردم تا بفهمه ننه باباش اش دهن سوزی نیستن ک آنقدر طرفداریشونو بکنه
بهش گفتم بچه مردم بچه مردم رو جمع میکنه آخرش همه میرن اونی ک میمونه زنته
وااااای چقدرررر حرص خوردم من
خواهر من سر دخالتا و این غر زدن مریض شد اصلا. لطفا ب همسر گرامی بگو. لااقل چند تا کوچه یا خیابون اون طرف تر خونه بگیره . خواهرم ۴ تا کوچه فاصله ک گرفتن میگفت تازه اوضاع بهتر شد . الان ک سالهاست کلا ازون محل و خیابون هم رفتن .
مگه خيلي ولخرج هستيد؟
كار هر دو تاتون اشتباه بوده شما حرمت بزرگتر رو شكستيد و منت سرشون گذاشتيد اونام ذوق شما رو خراب كردن
و اين روابط راه ب جايي نميبره هميشه اعصاب خردي هست
عزیزم معلومه دردم میگیره من گفتم اگه کلا منبع درامد نداشته باشن یعنی چی شوهرش کار میکنه پولاشو جمع میکنه طلا میخره و هزینه های زندگیشونو انداختن گردن شوهرت به همسرت بگو دیگه ریخت و پاش نکنه میخای از این به بعد زن زرنگ باشی و برا خودتون طلا بخری .
با مادرشوهر یجا نشستی که ببینی چطوری جونت به لبت میرسه،حتی با بهتریناش، بد باشه که دیگه نگم،مطمئن باش چندین بار حرمتشو نگه داشته ولی دیده فایده نداره،بزرگتر هم باید تلاش کنه تا احترام خودشو حفظ کنه
بذار همسرت تو خانوادش حرف بزنه
