2777
2789

ای بازیگر گریه نکن ما همه مون مثل همیم


صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت می زنیم


یکی معلم میشه و یکی میشه خونه به دوش


یکی ترانه ساز میشه یکی میشه غزل فروش


کهنه نقاب زندگی


تا شب رو صورت های ماست


گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداست


هر کسی هستی یه دفعه قد بکش از پشت نقاب


از رو نوشته حرف نزن رها شو از پیله ی خواب


نقش یک دریچه رو رو میله ی قفس بکش


برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش


کاشکی میشد تو زندگی ما خودمون باشیم و بس


تنها برای یک نگاه حتی برای یک نفس


تا کی به جای خود ما نقاب ما حرف بزنه


تا کی سکوت و رج زدن نقش نمایش منه

   اگه وسط یه بحث کاملا جدی وقتی کم اوردی به اسم کاربریم متوسل بشی بهت تبریک میگم تو یه احمق تمام عیاری                      

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خورشیدو از ماه گرفتن . شب ستاره کور شد به مرگ دل بستنو . بعد از آن آسمون ویرون شد

تعغیرش میدم 


آخه اینطور دو منظوره تر میشه هم منظور به خود به قصه که خورشید رفت و اینها و هم مثال زنی طور برای زندگی افراد اینطور هر دوتاش همزمان میخوره 


خورشیدو از ماه گرفتن . شب ستاره کور شد 

به مرگ دل بستنو . آینده بی خواهان شد 


منظور اینه که اللته هر دوتاش رو می‌تونه دیگه شامل بشه : یکی قصه خورشید و آسمون . یکی هم مثال گو ای که آخرش گفته میشه آینده بی خواهان شد یعنی افراد دیگه نیستن که آینده رو بخوان مردن رفتن وقتی خورشید زندگی شون رفت 


البته هارمونی آهنگی شدنش رو زیاد برا من ندارع چون خواهان کلمه سنگینی یه بین اون کلکنات 

تعغیرش میدم آخه اینطور دو منظوره تر میشه هم منظور به خود به قصه که خورشید رفت و اینها و هم مثال زنی ...

ولی بخواد آهنگی تر بشه باید از واضع هدف گوییش کم کنم که هارمونی داشته باشه باید اینطور بشه که آینده بی مهمون شد اه ه ه ینده بی مهمون شد


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز