بخاطر شوهرم که خودم حتی انتخابش نکردم الان باید با عواقب زندگی ام کنار بیام در صورتی که مادر پدرم ۱۳ سالگی عروسم کردن و حالا من عاشق شوهرمم ولی اون اینطوریه 
👇
همه محبت های من و خانواده امو نادیده میگره همش میگه شماها دارید تو زندگی من دخالت و نظارت میکنید هرچی بهش بگیم بهش برمیخوره ... دعوا میکنه با خانوادم... عصب یمیشه میریزه تو خودش دوهفته تو خودشه کلا حرف نمیزنه . شدیدا تنبله اصلا مسئولیت پذیر نیست و تهش میگه من عالی ام 
من دارم با این سن و زیر این فشار زندگی با دوتا بچه و دانشگاه و این رفتارش له میشم 
مادر پدرم تو همه کارا کمکم میکنن از غذا گرفته تا نگه داشتن بچه و اون میگه کی گفته کمکت کنن نکنن خودمون از پسش برمیاییم و میگه اینا فقط دخالتشون رو نشون میده