2777
2789
عنوان

فقط مذهبیا بیان

| مشاهده متن کامل بحث + 207 بازدید | 30 پست

تو دفتر اول مثنوی مولانا یه داستان هس از حضرت سلیمان. یروز کلاغ میاد و به حضرت سلیمان میگه هدهد بهت دروغ گفته که زیر آبها رو میبینه. اون رو تو بیخودی بزرگش کردی. من بهترم که همه چیزو از دور میبینمو تشهیص میدم. حضرت سلیمان هدهد رو صدا میزنه و بهش میگه کلاغ حرفش راسته؟تو زیر دریاها رو نمیبینی؟هدهد میگه من میبینم ولی اگه قضا باشه که نبینم.نه نمیتونم ببینم. من که از دور دارم میبینم شرایطتون رو حس میکنم اون خونه هرچند به دروغ گفته شده ولی به دردتون نمیخورده‌ مطمئن باشین.والا حتما میسر میشد. در واقعا اون دروغگو هم حتی از طرف خدا بوده. این یه مساله عمیق فلسفه عرفانیه و درکش ساده نیس

دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خواهرانه میگم تو همه کارها نه فقط کارهای این دنیا بلکه خواسته های اون دنیاتونم تسلیم واقعی خدا باشین. مثل مادر حضرت موسی که بچه شو توی گهواره گذاشت به درخواست خدا. و خدا گفت این بچه به آغوشت برمیگرده ولی یجور دیگه که خیلی بهتره. تو به من اعتماد کن. و همونطورم شد. بخاطر همین اعتماد واقعیه که میگن مومن واقعی همیشه آرامش درونی داره

دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟

مومن فقط یجا پشیمون میشه و گریه میکنه اونم بخاطر گناهاشه.و الا هر گریه دیگه و پشیمونی و حسرت بخاطر نجواهای شیطانه.گولش رو نخورین. بلند شین یه ابی به دست و صورتتون بزنین. یه نفس عمیق بکشین. و خدا رو شکر کنین. و بهش بگین هر چه از دوست رسد نکوست. اصلا هم دیگه بهش فکر نکنین. هربار که فکرش اومد بگین اصلا دلم خواست به تو ربطی نداره. به شیطان بگین.میذاره میره. انشاالله یه خونه خیلی قشکگتر گیرتون میاد. گذشته دیگه گذشته.حسرت فایده نداره مخصوصا که نمیدونستین به نفعتون میشد یا نه.یاعلی

دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟
حس میکنم خدا گذاشت سر راهم و من با گوشی بودنم خرابش کردم

اگه اون خونه قسمت شما باشه هر طووووری که باشه شما اونو باز بدست میارین. چون دوسش دارین. ولی وقتی نشد یعنی قسمتتون نبود.

دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟

ببخشید ادامه میدم. من توی ازدواجم دیدم. من یه نصف شب با دل شکسته و چشمای گریون. زیر آسمون خدا. بلند بلند باهاش حرف زدم. گفتم من تسلیمم. من نمییییتونم هرگز همسر باب خودمو پیدا کنم. اینا کیه که برام میفرستی؟خس و خاشاک یعنی منو خلق کردی نمیشناسی منو. نه تو بهتر از هرکسی به من اشراف داری میشناسی. این کره زمین تو و این من. میخوام که تو برام همسر انتخاب کنی. میخوام کسی رو که تو دوسش داری و برات عزیزه رو برام انتخاب کنی. کسی که فک میکنی منم دوسش خواهم داشت. بفرست بیاد. ممنون. گفتم من عاجزم. تسلیمم. حتی نمیدونم چی میخوام. هست نیس. گفتم بعد این هرکی بیاد و اذیتم کنه من از چشم تو میبینم. چون من تسلیم واقعیتم. کورم بیاد کرم بیاد. کچلم بیاد تو برام انتخابش کردی

دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟

سه روز بعد یه آقایی که توی دانشکده مون بود و خوابگاهی بود اومد و در اوج بی شرایطی بهم پیشنهاد ازدواج داد. بعدها گف من سه تا صبح پشت سر هم تو خواب دیدم بهم میگی مگه تو منو نمیخوای پس چرا نمیای به من پیشنهاد بدی؟

دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟

ایشون دانشجوی دکتری بود. بیکار. فقیر بودن. برادرش معلول ذهنی. و کلا شرایط ازدواج نداشت. زمیییین و زمان مخالف ازدواج ما بودن. و ما دوتا عاشق هم شدیم. سعنی اول عاشق خدا بودیم بعد باهم آرامش پیدا کردیم. دو سال اش‌ ریختم و نمیذاشتن ما ازدواج کنیم. تحقیر توهین. برچسب...در نهایت الان ۸ ساله همسرمه. بییییبنهایت الحمدلله راضی هستیم. شرایط مالیمون اکی نیس. مستاجریم. حتی مثلا دو ماهه برنج تموم شده ولی عین خیالم نیس. وقتی میدونم این انتخاب خدا بوده برام. یعنی میدونین وقتی تسلیمی یطوری میشه راضی میشی.دلت آروم میشه. درگیر مسائل دنیا نمیشی.خوشی با خدا. البته زندگی ما هم خیلی برکت داشته و روبه روشده. کارگاه خودمون رو داریم. و انشاالله خوب پیش میره. الان این طوریه. و الان همه پشیمونن که چرا مخالفت میکردن. تا خدا نخواد برگی از درخت نمیفته. اگه ما واقعا اهل توکل باشیم

دلتنگ دورانی هستم که به یاد نمی آورم کجا بود؟ کی بود؟ چطور بود؟

اون طرف چه بی وجدان بوده گفته نخر مگه مورد بهتری سراغ داشته  ، حالاغصه نخور حتما قسمتت نبوده چیزی که قسمتت نباشه به دست بیاری می ره ، این تجربه چندین سالم هست من هم ماشین هم خونه و طلا داشتم همه رو از دست دادم چاره چیه ، غصه خوردن من وشما هم فقط درد بهمون اضافه می کنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792