سی سال سن دارم میخام تجربمو بگم ب کسایی ک سنشون کمتره
یه دوست داشتم ک این چهره و خانواده خیلی سطح پایین داشت (از این جهت اینو گفتم ک نگین ب قیافس...) ایم برای هررررر مناسبت چ زمانی ک دوست پسر داش و چ الان ک شوهر داره(شوهرش رفتگره) انتظار طلااا داشت و یادمه حتی ب شوهرش میگف میخای قرض کنی میخای دزدی کنی از دیوار مردم بری بالا باید برام طلا ب فلان مناسبت بگیری چ تولد چ روز زن چ زاییدن و هزار مناسبت دیگ
شوهرش و خانوادش هم دیگ الان عادت کردن ک این ب کمتر از طلا قانع نیس و اینم بگم ک الان ایشون ۸۰۰ میلیون طلا داره و ماشین هم شوهرش ب نامش زده
و منی ک در طول زندگی یسره ب فکر جیب شوهرم بودم و میگف پول ندارن میگفتم گناه داره بزار چیزی نگیره ب قرض و گرفتاری نیفته و حتی وسایلمو همه رو ارزون برداشتم الان ن تنها قدر منو نمیدونه و ی تیکه طلا هم ندارم(همه رو برای قسطاش دادم)
و الان هم شوهرم عادت کرده ب این اخلاقم ک هوای جیبشو همیشه داشتم... اگ بگم مثلا طلا میخام بنده خدا ب تشنج میفته ک تورو چ ب طلا🤣🤣🤣
تلخه ولی حقیقته