از سفر برگشتیم بچم سپردم دست شوهرم برم حمام
دوتا بچه ۱۶ ماهه برد پایین پیش خانوادش و برگشت کار داشت
هنوز لباس درنیادردم گقتم یکم دراز بکشم بعد میرم
حدود ۵ مین صدای جیغ خانواده شوهرم شنیدم که شوهرم صدا میزنن
فهمیدم بچم چیزیشه
نفهمیمیدبم چجور دوییدیم پایین
هستید بگم؟
سریع بگو لطفا
ارههه بگو
خلاصه دوییدیم سمت واحدشون
مادرشوهرم داشت بال بال میزد و شوهرم بچم رو داد دستپ گفت داره خفه میشه
.
منم سریع برگردوندم و زدم پشتش
اما فایده نداشت دهن بچم قفل شده یود و صورت کبود
دوقلو داری؟
بگو بلایک
دو قلو بودن؟
تو رو خدا زود بگو میخوام برم نماز فکرم اینجاست
لایک کنید عزیزان ممنونم
ای وای چ ترسناک
دیدم هرچی میزنم پشت بچم فایده نداره و داره بچم تو دستم دور از جون میره
داد میزدم زنگ بزنید ۱۱۵ و همینجور پشت بچم میزدم
شوهرم که از استرس شدید دستش رو سرش بود و مات نگام میکزد
لایک
قبلا هم بخاطر این قضیه تاپیک زده بودی؟ چقدر آشناس برام
داد میزدم زنگ بزنید و بچمو داشتم نجات میدادم اما فایده نداشت نزدیک بود از حال برم اما وقتش نبود
.
انگشتم رو فرو کردم تو گلوش تا راه نفس باز بشه .
و باز زدم پشتش دیدم یه تیکه با خونابه ریخت بیرون اما بچم یهو از حال کامل رفت.
فهمیدم راه گلوش باز شده
