مشکلت دقیقا همینه که خودت منفعلی و انتظار داری به شکل معجزه‌آسا همه چیز به نفع تو تموم بشه
زندگی قرار نیست مثل فیلم‌ها باشه، عزت نفس داشته باش اگر کاری نکردی سرت رو بالا نگه دار، برو پیش مشاور
الان تک تک جملاتت نشون دهنده‌ی ضعفه
باید همون اول که حرفات باور نکرد یا اولین طعنه زد جدا میشدی الان دیگه گذشته یه بچه بی گناه داری بمون بچت از اب و گل دربیاد بعد تصمیم درستی بگیری
اینم بگم هرکسی جای همسرت بود هم بااین همه مدرک باور حرفت نمیکرد و برای یه مرد خیلی خیلی دردناکه یه سوتفاهم زندگی هردوتون خراب کرده حالا باید هردو تلاش کنید درستش کنيد هرراهی بلدی بکار بگیر با همسرت حرف بزن نزار تو این اوج جوونی اینقد داغون باشید
اره دیگه ا ن پسره زنگ‌زد ب شوهرم‌گفت چرا اتقدر زنتو عداب میدی من نامزد دارم بیا اینم شمارشه چرا اینکارارو میکنی
تا پسره قط کرد شوهرم اخلاقش عوض شد بهتر شد دیگه نمیدانم باور کرد یا نه
میگه توی چتا تیکه کلام تو بوده
بخدا گرفتار شدم
ولی من یبکار بعد دو ماه از اون قضیه گذشت هی بهش پیام دادم‌گفتم مگه تو خدا نداری باور نداری
گفت من اگر باور نداشتم میکشتمت و از این حرفا پس چرا تو دعوا تهمت میزنه یا گاهی میگه من یمرم‌پسره رو میکشم میگم‌چرا میگه چون عکسش توی گوشی تو بوده میگم خب حیوان اون‌چون توی گروه بوده ذخیره شده ب ما چه
خب همون دیگه میگه من ب تو فرصت دادم کثافط مریض
خب فرصت رد ب کسی میدن ک خطا کرده
بعد میاد میگه من میدونم تو کاری نکردی
حالم ازش بهم میخوره
بعد میاد بمن میگه من مریض شدم بخاطر اون قضیه منم بهش گفتم تو مریضی منو صدبرابر مریض تر کردی
کاش بمیره کاش
احساس قلبیم میگه باور نکرده میخاد خودشو گول بزنه ک چیزی نبوده و با کوچکترین چیزی یاد اور میشه
خاهر این بدبختی ک من گرفتارش شدم دیگه خدا هم نمیتانه درستش کنه
شوهرت وقتی به زندگی باهات ادامه داده یعنی حرفتو باور کرده اکه دوستت داره برو پیش مشاور و سعی کن با هم زندیکو از صفر شروع کنید
با خوندن حرفات یاد یکی از فامیلامون افتادم
تقریبا حدود ۴ سال پیش یه حرف زشتی بین مردم پخش شد ک منی ک غریبه هستم تنم یخ کرد
مردم میگفتن یکی از فامیلامون ک مردی ۶۰ ساله هست به عروسش تجاوز کرده . دختره خیلی خوشگله خیلی با ادب و با شخصیت
انگار طفلک پیر شد
خدا میدونه راست یا ن
