با اینکه هم پوششم بد نیست
هم زیادی گرم نمیگیرم....
مثلا کلا سالی ی بار خونه عمه بابام میریم
پسرش هی اومد چسبید به مت
هی من رفتم اونور
اخرش داداشش بلند بهش گفت پاشو گمشو اینور بزار راحت باشه
یه پسر عمو ام دارم
۱۲ سال ازم بزرگتره...
به من میگفت بیا از این به بعد باهم در ارتباط باشیم
یا هر وقت خواستی با کسی حرف بزنی بیا با من حرف بزن
واقعا اصلا دیگه توی مهمونیا چه پدری چه مادری راحت نیستم🤮🤢