خواهرشوهر بزرگم 60 سالشه و داماد و نوه داره
60 ساله خیلی بروز و شیک اصلا بهش نمیاد سنش
خیلی همه هواشو دارن خواهراش مرتب تعریف و تمجید و بزرگتر بزرگتر براش میکنن. ولی من اصلا خوشم نمیاد ازش. خیلی پز میده و تلافی جو هست. مثلا اگر مریض بشه من زنگ نزنم احوالشو بپرسم اونم برای من دقیقا همین کارو میکنه. تازگی رفته مشهد ولی از من خداحافظی نکرد و روز بعد رسیدنش بهم یه پیام کوتاه داد که مشهدم.
حالا برگشته به نظرتون من چه کار کنم؟ بهش زنگ بزنم و برم دیدنش؟ رو این مسائل خیلی حساسه و ناراحت میشه
چه سخت و حساسه
من و شوهرم بچه آخر خانواده ایم و کلا این خانم ما رو نمیبینه چون به حساب بچه ایم.
35 سال ستمه ولی هنوز بچه ام
ی زنگ بزن زیارت قبول بگو
جدیش نگیر
حق داره درمورد مریضی و مشهد رفتنش
منم هرکس بهم زنگ بزنه مریض شدنی یا کمکی کنه قطعا کمکش میکنم ولی اهمیتی نده منم اهمیتی نمیدم ب نظرم خودتو تو خانواده بده نکن
برو زیارت قبولی بگو و سوغاتیتو بگیر بیا
اونوچندروز که مشهد بود زنگش نزدی؟؟
یا زنگ بزن یا یروز برو دیدنش
نمیدونم من این بی ادبی می‌دونم خانواده شوهر هم با من چت بار این کار کردن نمیدونم فازشچن چیه
آخه مثلا بزرگترین میخوان برم مشهد ما زنگ بزنیم برگشتن هم ما زنگ بزنیم؟
آخه شعور هم چیز خوبیه
۶۰سالشه و سرحالع عجیبه
اگه با هرکی مثل خودش رفتار میکنه
شماهم در جواب پیامش بگو رسیدن بخیر
دیگه خونش نرو
بعد هم اگه دلخور شدن بگو شما با هرکی مثل خودش رفتار میکنی گفتم اگه من بهتر رفتار کنم شاید ناراحت و دلخور بشین چون خیلی حساسین
منم همینم
سن هاشون بالاست خیلی توجه باید کنم بهشون
زنگ بزن و به گرمی زیارت قبول بگو
یه مدت کوتاهی کلا رعایت کن و خیلی گرم برخورد کن
اگر دیدی همچنان همونه رویه اتو تغییر بده...
اما من فکر میکنم نتیجه بده
بزرگترها احترام میخوان، فقط احترام
بله برو
فقط هم برای چاخان همسرت
غرهم نزن یکسری کارها را لرای ارامش خودش وهمسرش انجام میده
البته الان ازمکه هم میان نمیرن دیدن اگر رسم دارین باهمسرت برو زودبرگردین
اگر نه شماهم پیام بده بگو زیارت‌ها قبول و خوش گذشت و...
برو ولی با کمی تاخیر ،فک نکنه حالا یه لنگ پا وایساده بودی تا خانم بیاد بری دست بوسی،اگ گفت دیر اومدی و اینا شوهرتو بهونه کن .
ولی از من میشنوی تو خانواده شوهر با اونی ک رو همه تاثیر داره(همین ۶۰ سالهه) طرح دوستی بریز ،دیگه راحت میشی
