دو دفعه هست شوهرم گوشت مرغ میاره، میبره خونه مادرشوهرم من مشکلی ندارم خوب ما دو نفر هستیم زیاده ایرادی نداره ولی دفعه اول گوشت مرغ دادن همه یک جا برو داد بهشون هیچی ندادن این سری مرغ گوشت هارو من دیدم گفت تو بلد نیستی خورد ببریم خونه مامانم خورد کنه بردین اونجا ی هو دیدم خواهر شوهرم مادرشوهرم براشون کردن دارن یکی یکی میشون یواشکی میزارن تو یخچال هیچی نگفتم رفتم دم سینک ظرف شوئی خواهرشوهرم ترسید منم مرغ هارو چون دیدم وقتی خواستیم بریم خونه خودمون مجبور شدن بیارمش بیرون گوشت هارو با این وجود نصف کردم باهاشون که شوهرمم بفهمه یواشکی کاری انجام کاری قشنگ نیست من از این اخلاق ها ندارم