دوماهه زایمان کردم چون شیرم کم بود یا بهتر بگم فک میکردم شیرم کمه به بچم شیرخشک دادم الان دوماهه شده سینمو نمیگیره دلم میخاد بمیرم روزی هزار مرتبه خودمو لعنت میکنم.
انقد خستم انقد خستم که حتی حال ندارم باهاش ور برم که شاید دوباره سینرو بگیره.
فک نمیکردم بچه داری انقد سخت باشه دومی از اولی صدبرابر سخته.
به هیچ کارم نمیرسم از یه هفته به زایمان رفتم ارایشگاه هنوز نرفتم مثل مردا سبیل در آوردم ابروهام پرشده وشلخته.
بخاطر اضافه وزن بارداری کمر درد شدید دارم .
بخاطرخونریزی شدید رحمم بعدزایمان کمخونی شدید گرفتم رنگ روم خیلی خرابه صورتم پراز جوش چون همش زیره وگرمیجات میخورم که یوم شیرینم بدوشم بدم بچم بخوره .
یاد قبل بارداریم میوفتم چقد خوب بودم وزن عالی. هفته ایی چند روز ورزش چقد به پوستم میرسیدم اماالان شدم مثل جنگلی ها 😭