یه شب بعد از اینکه ترخیص شدم دعوا و داد و بیداد شد تو خونه بابام فکر کرده خواهرم داره من رو میزنم اومده خواهرم رو کتک زده خواهرم از دیشب تا الان فقط داره فحش میده با همه بد شده.
حالا من خودم رو جا افتاده بودم پاشدم دویدم بابام رو به هزار زور عقب بردم گفتم نزنش
بخدا تو دیوونه خونه دارم زندگی میکنم
سرچی آخه
خب دلیل و داستان بهش بگو
دیگه بابات براچی زدتش الکی که نیست کلی غصه میشه رو دل آدم دلش شکسته
سر این بود که خواهرم رفته بود مدرسه گفته بودن خواهرت کجاست مامان و بابام گفته بودن بهشون نگو کجاست فقط بگو عمل کرده، ماهم دبیرامون یعنی فضول دهاتی، گیر داده بودن هم عمل می گرده، یه دختری بعد از کلاس اومده بهش گیر داده که خواهرت عمل چی کرده و کجاست، و خانواده کلا فضولی دارن خواهرم هم مجبور شده گفته مامانم داد و بیداد کرده خواهرم هم چون مامانم اعتراض کرد زن همه چی رو انداخت و سکونت بابام شنید رسید زدش
چرا دروِغ میگی ؟
تو تاپیک قبلی گفتی خواهرت عمل شده تو کتک خوردی
اینجا میگی تو عمل شدی خواهرت کتک خورده ؟
بخدا دیشب با کمر تازه عمل شده پاشیده بودم مثل دیوونه ها می‌دویدیم دیگه خسته شدم از این خونواده
