من معلم سال اول خدمتم
خیلی برای تدریس هام و همه چی وقت میزارم
از وقتی ک میرم خونه دوساعت استراحت بعد تا یک شب کارای فردا رو بکوب انجام میدم
کار دستی طرح درس مشخص کردن جمله هایی ک فردا بگم ک بهتر تو ذهن بچه ها بشینه
سعی میکنم واضح و ساده درس بدم و ار کاردستی هم استفاده کنم
ولی بچه های کلاسم مال روستان و بشدت شر هستن دختر و پسر قاطی
و اصلا حتی باشون شعر و کاردستی و ... اهمیت نداره فقط عاشق اینن بریم تو حیاط بازی
و وسط تدریسم مثلا یهو رو میز راه میرن یا میرن بالای پنجره
داد زدن سرشون بی فایده ست خودمم اینکار و دوست ندارم اصلا ازاین چیزا نمیترسند چون حسابی چوب خوردن این چیزا براشون مسخره بازیه
چجوری کاری کنم ب درس توجه کنن کلا تو خانواده هاشون همه ترک تحصیل کردن و کسی اهمیت نمیده ب تحصیل و اونام حس میکنن داریم وقت تلف میکنیم با درس خوندن
چیکار کنم گوش بدن
هر بار از سرکلاس میام تا چند ساعت سردرد هستم و تپش قلب