اوضاع خوب بود شوهرم برداشته ماشبنو تو این گیرو دار عوض کرده لقمه گنده تر از دهن ک میگن خیلی گنده تر از دهنمون بود جدا از اینک کلی قرض کرد از بابام کلیم وام گرفت الان دو ماهه دیگ پول نداریم این ماه گفتم حقوق اومد یکم گوشت و چیزای دیگ بخریم گفت پول نیست هیچی همش رفت قسط باز تا امروزم خوب بوپذی چیزایی میخریدیم ولی اولین قسطو امروز دادیم خالی شدیم😪
من تا امروز دیگ با عدسی و اینا کشوندم موادو فردام تخم مرغ بگذرونم بعدش چی دیگ نمیدونم چی درست کنم
من باردارم هزار تا چیز دلم میخواد قیدشو میزنم دلم میشکنه حتی یکم شیرینی گفتم نخرید
دلم از اوضاعم شکسته دیگ زخم زبون نزنه اینجا کسی بهم
خدا شاهده وقتی اقدام کردم همه چی خیلی خوب بود در رفاه بودم منتها جدا از خراب شد اقتصاد و شرایط بی فکری شوهرم کار دستمون داده
بماند نمیدونیم پول زایمانو از کی بگیریم
میگم برم پیش مامانم لا اقل ی مدت بمونم ولی هم خجالت میکشم هم میترسم شوهرم ناراحت شه دل اونم بشکنه ک سر بی پولی گذاشتم رفتم