اسی یه چیزی بگم،من دوران مدرسه پادرد داشتم،دکتر هم بردن ولی تشخیص ندادن،آخرش بعد چندسال یه فوق تخصص گفت کمبود ویتامین د و آمپول زدم و قرص کلسیم تا خوب شدم ولی توو اون چندسالی که با پادرد میرفتم مدرسه ،حسرت دویدن داشتم.همش آروم راه میرفتم،باید از میله کنار پله ها میگرفتم تا بتونم برم بالا،حتی شبیه لنگیدن راه میرفتم،کمرم خشک شده بود،نمیتونستم بدون گذاشتن دستم روی زانوم دولا بشم چیزی بردارم.البته مدرسه ای که بودم،بیشترشون آدمای خوبی بودن و مسخره نمیکردن،تازه مامانم بیمارستان بستری شده بود،حال روحی خوبی هم نداشتم.
ولی همه اینا گذشت،وقتی ادامه تحصیل میدادم دیگه مشکلی نداشتم و حتی وقت ازدواجم بعضی ها که دوران مدرسه ام یادشون بود کلی خوشحال شدن.البته بودن کسانی هم که فکر نمیکردن اون دختر با اون شرایط بتونه ازدواج بکنه و از تعجبهاشون معلوم بود.آخه میدونی من در کل خیلی تیپ ساااده ای دارم و آرایشم نمیکنم. بنظر من همونا هم قبول کردن که خدا اگه بخواد به مساله ظاهری و...نیست.(اینو پشیمونم که موقع تعجب اونها باید سوره های معوذتین میخوندم به خودم یا ماشاالله میگفتم یا "لاحول و لا قوت الا بالله").و اینکه من متمرکز روی درسم بودم و سعی کردم اطلاعاتم بالا باشه،حالا خیلی هم موفق نبودم ولی میخوام بگم آدما فقط با ظاهرشون معرفی نمیشن،تواناییها و استعدادهایی که دارن و پرورش اونها خیلی مهمه.
ببخشید زیاد حرف زدم،هر از گاهی برای دخترت اسپند دود کن،هر روز صبح که پا میشی با خدا رو به قبله صحبت کن و بسپرش به خدا،آیت الکرسی بخون و فوت کن بهش،ان شاالله که روز به روز بهتر هم میشه و موفقیتهاش خوشحالت میکنه.💚