ما بخاطر محل کار شوهرم خونمون یک شهر دیگه است و بعد از چندماه چندروزه اومدیم به شهر خودمون به خانواده هامون سر بزنیم...
خواهر شوهرم اون روز دعوت کرد رفتیم
این خواهرشوهر بزرگترمه گفت واسه شام بیاین با مادرشوهرم
ماهم گفتیم باشه
شوهرم حموم بود امد گفت من نمیام میخوام با دوستان برم بیرون شما برین من نمیام
من و مادرشوهرم خودمون تنها بریم
منم اعصابم خورد شد گفتم زشته شعور داشته باش خواهرت دعوت کرده بیا بریم میگه من نمیام حوصله ندارم
(وقتی میایم شهرمان هرشب با دوستاش پسرعموهایش میرم بیرون مشروب. میخورم و میگردن گفت آخر شب میام سر میزنم باهم برگردیم
بنظرتون چیکارکنم؟؟؟ قول دادیم بهشون ک میایم زشته بگم چون شوهرم نمیاد منم نمیام
مادرشوهرم گفت ما میریم اونم میاد بعد🙄
نمیدونم چیکارکنم
شوهرم کلا خیلی بیشعوره یک بارم چندماه پیش خانوادم دعوتش کردن واسه ناهار منتظرش بودن ولی نیومد!!
بعد اومدم خونشون دیدم خوااااب بود مست کرده بود از شیش بیحال بود