بچم کلاس اول اون سری بچم حالش بد شده بود سه بار ب معلمش گفته زنگ بزن مامانم سه بار پشت گوش انداخته ... دیروز باز حالش بد شده نداشته از کلاس بره بیرون بهش گفته برو تو سطل بالا بیار شوهرم رفته بود دنبالش کلی ب مدیر تذکر داده دعوا کرده اونم گفته تذکر میدم ب معلم ....نمیدونم منم برم میدونم قطعا برخورد خوبی نخواهم داشت میترسم با بچم لج کنه یا بگه ببرش کلاس دیگه حالا که دوستاش عادت کرده از ی طرف نمیتونم بیخیال باشم فقط حرص میخورم نمیدونم کدوم کار درسته کاری کرده بچم تمروزهمش میگه نمیخوام برم مدرسه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
امکانش رو داری حضوری ی مدت برو ...زنگ تفریحا برو ببینش سر بزن..من سر پسرم کلاس اول تا مدتی دمه در میشستم
کاربری مهرناز۳۵ سابق...زمستان سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه ها شو سیر کنه، گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش تا سیر شوند. زمستان تمام شد و کلاغ مرد!اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:آخی خوب شد مرد، راحت شدیم از این غذای تکراری!این است واقعیت این روزگار ما...
خب ببین نمیشه بچه ایی ک حال ندار بوده رو بفرستی بره ...یا نباید بفرستی درمانش کنی خودت بشبنی وقت بزاری کار کنی عقب نمونه یا اگه میفرستی ردش برو تا زمانی ک مطمیئن بشی حالش خوبه و پیدا کنی اون چیزی رو ک تهوع زا بوده براش رو ...معلم اگه دولتی باشی ک ۴۰تا بچه رو نمیتونه چک بکنه هنر کنه درس بده عقب نمونه...
کاربری مهرناز۳۵ سابق...زمستان سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه ها شو سیر کنه، گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش تا سیر شوند. زمستان تمام شد و کلاغ مرد!اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:آخی خوب شد مرد، راحت شدیم از این غذای تکراری!این است واقعیت این روزگار ما...