2777
2789
عنوان

بادبادک

26 بازدید | 0 پست

حس بادبادکی دارم که از دستت رها شدم و گیر کردم بین شاخه درخت بلند آخر بن بست... نه باد منو با خودش میبره نه زور جاذبه زمینم میزنه، نه به چشم کسی میام نجاتم بده، نه دست کسی برای بردنم میاد! معلقم! و تو که نفهمیدی از بادبادکت فقط یه نخ نصفه نیمه تو دستت مونده...

مغرور مشو به خود که خواندی وَرَقی ،  زان روز حَذَر کن که ورق برگردد...                                              لطف بی حد تو یا رب، همه جا پیدا بود! کار این عبد خطاکار ولی حاشا بود... تو جفا دیدی و هربار به من خندیدی! من جفا کردم و هربار غمم دنیا بود! به زمین انس گرفتم که زمین گیر شدم، از سرم رفت... که مقصود زمین بالا بود! نور دادی و دلم رفت پی تاریکی... من در امروز، ولیکن نظرت فردا بود! 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز