ارد نداشتم گفتم خونشون میپزم اوناهم میخورن همه جور تحقیرم کرد بعدشم اجاق گاز ما میسوزونه شعله اش خیلی افتضاحه بخدا حتی تخم مرغش رو هم اوردم فقط ۳لیوان اردو یکم فلفل دلنه قراربود بده نمیده من تاحالا خونشون هرچی پختم جمع کردم شستم ظرفارو الان فحشم میده میگه نه وسایل میدم نه ظرفحس کوچیک بودن میکنم بهم میگه خونت نیست دیگه خونمون برو خونه تو خونه مادرشوهرته