بچه ها ما قراره تو ی تاریخ مشخصی نامزد کنیم دوتامون همکاریم و کادر درمان دیشب برگشت گف بنظرت میتونیم خونه بخریم با وام ازدواج و یکمم من بذارم ی مقدارم تو مثلا پول جهیزیه که بابات میخواد بده بدی خونه بخریم سه دنگش ب اسم من شه سه پنجم ب اسم تو حالا ب این کار ندارم بعدش برگشت هی گف فلانی انقد سنشه هنوز مستاجره فلانه خودشون وضعیت مالیشون متوسط رو به پایینه و خونشونو دیدم معمولیه ولی هی اینجوری گف واقعا حس بدی گرفتم چون ما خودمونم مستاجریم و پدرم نمیتونه منو ساپورت کنه بلکه من خودم از نظر مالی رو پای خودمم اصلا بهم ریختم میگم قرار خواستگاری هم کنسل کنم یوقت سرکوفت نزنه شما مستاجرین با اینکه وضع مالی خودشونم عالی نیس