بزا
ذخیره ت کردم هروقت کامل گفتی میام
تا اینکه عاشق یه پسری شدم که قصدش بازی دادن من بود من چون محبتی از پدرم ندیده بودم با اولین دوست دارمی که شنیدم خام شدم یه مدت گذشت و متوجه شدم خیانت میکنه و قصدش بازی دادن منه من باهاش کات کردم تا اینکه برادر بزرگم پیامامونو دید و رفت به پدرم گفت و من یکسال توی خونه زندانی بودم بدون گوشی و حتی اینکه با دوستام حرف بزنم شما فکر کن متوجه خیانت شدی و بعدش اینجور بشه
لطفا لایکم کنید
تقریبا حرفشون رو قبول دارم
با مثال بخوام بگم ما تو فامیلمون ی نفر رو داریم که توخونه ی پدریش سختی زیاد کشیده بود یهو شریکشون باباشو دور زد و فکرکن از شمال شهر ک خونه ی خودشون بود رفتن اجاره نشینی جنوب شهر و وضع زندگی خیلی ساده و معمولی
الان ی ازدواج خیلی خوب کرده ک روزای سختش جبران شده
ولی خیلی صبوری کرد زمانی ک از صد به صفر رسیدن سختی زیاد داشتن هی بدهی و قرض و این موارد
گذاشتی لایک کن لطفا
لایک
گذشت و من دوباره آزادیمو به دست اوردم و دوستای دیگمو پیدا کردم که نگم چیشد بد ترین کاری که میشدو در حقم کردن من چون متوجه شدم دوستم پشت سرم حرف میزنه باهاش تموم کردم رابطمو(این دختر نون و نمک منو خورده بود چقد بهش پول قرض دادمو و نداد بهم با اینکه خودم نیاز داشتم پولو)اونم همه دوستامونو بر علیه من پر کرد و من رسما دیگه دوستی تو شهرمون نداشتم
من پیر شدم
🥲
همه هم که یا پارانوید دارن یا دعانویس دارن و.... بعدشم میرفتن دادگاه اگر قاضی تشخیص بده پدر مشکل روان و اعصاب داره حق حضانت بچه رو میده به مادر
اینقد حالم بد بود دست به خود زنی زدم و تمام بدنم شده بود جای خودزنی اگه بهم یاد بدین چجوری عکس بزارم عکس خودزنیامم میزارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
19 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
