پشت این اکانت یه بیمار مبتلا به حمله ی عصبی نشسته که زندگی روی خوششو بهش نشون نداده التماس دعا دارم ازتون هم برای شفام هم برای ازدواجم💙 خب به تخم مرغای تو یخچالمون که نشد🥚
تا اینکه عاشق یه آدم محال شدم یه آدمی که نمیخوام اطلاعاتی بدم چون بهم میخندین که کی بود و چی شد اینا همه دست به دست هم داد که من افسردگیم دوباره عود کنه و من سال اخر دبیرستانمو اصلا نرفتم مدرسه چون افسرده بودم عاشق یه ادم محال و همینطور همکلاسی بودن با ادمایی که ازم متنفر بودن
پشت این اکانت یه بیمار مبتلا به حمله ی عصبی نشسته که زندگی روی خوششو بهش نشون نداده التماس دعا دارم ازتون هم برای شفام هم برای ازدواجم💙 خب به تخم مرغای تو یخچالمون که نشد🥚
پشت این اکانت یه بیمار مبتلا به حمله ی عصبی نشسته که زندگی روی خوششو بهش نشون نداده التماس دعا دارم ازتون هم برای شفام هم برای ازدواجم💙 خب به تخم مرغای تو یخچالمون که نشد🥚
سرم 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍رو شونه مادرم امنه❣💘🦄💎من احساس بدی پیدا کردم وقتی اونطوری باهام صحبت کردن بخشیدن واقعا سخته دردی که من کشیدم غیر قابل وصف بوددرد سینه من، بسیار عمیق هست زخم روان و زخم قلبم، بسیار مرا ازار دادی و رنجاندیمن خودم مرهم قلب خودم شدم و سنگ صبور غم هایم😔😔😔😔👊😭😭😭😭❤️❤️❤️❤️❤️❤️😭😭😭😭نمیتوانم ببخشم، حتی فکرش هم قلبم را میسوزاند. هر زخم، هر درد، هر خیانت هنوز زنده است و من را رها نمیکند. نمیخواهم وانمود کنم که فراموش کردهام، نمیخواهم دروغ بگویم که بخشیدهام. هنوز پر از خشم و غم هستم و شاید هنوز راهی برای رهایی از این همه رنج پیدا نکردهام.اما حتی در این خشم، من خودم هستم؛ من کسی هستم که زخمهایم را احساس میکند، که اشک میریزد و هنوز ایستاده است. شاید روزی، نه امروز، بتوانم آرام شوم، اما امروز، من نمیتوانم و نخواهم بخشید.💔😤😢👊
نگم که مدیر مدرسه زد تو سرم و بهم گفت چرا همه بچه های این مدرسه ازت بدشون میاد و بعد به روم اورد که قرص میخورمو و بهم گفت تو دیوانه ای و قرصی هستی اینا در حالی بود که در تمامی مراحل زندگیم پارانوید بودن و بی پولی پدرم رو داشتیم تحمل میکردیم
پشت این اکانت یه بیمار مبتلا به حمله ی عصبی نشسته که زندگی روی خوششو بهش نشون نداده التماس دعا دارم ازتون هم برای شفام هم برای ازدواجم💙 خب به تخم مرغای تو یخچالمون که نشد🥚
سال کنکورم بود سرنوشت ساز ترین سال زندگیم کلی پول قرض کرده بودم کتاب گرفته بودم اما از افسردگی حتی از جام پا ننیشدم پدر نادرم میزدن تو سرم که چرا نمیری مدرسه چرا درس نمیخونی خودم که که حتی نمیتونستم از سرجام پاشم
پشت این اکانت یه بیمار مبتلا به حمله ی عصبی نشسته که زندگی روی خوششو بهش نشون نداده التماس دعا دارم ازتون هم برای شفام هم برای ازدواجم💙 خب به تخم مرغای تو یخچالمون که نشد🥚
شب کنکورم تا صبح گریه میکردم اینهمه رویا داشتم میخواستم پزشک شم همش به باد فنا رفت
پشت این اکانت یه بیمار مبتلا به حمله ی عصبی نشسته که زندگی روی خوششو بهش نشون نداده التماس دعا دارم ازتون هم برای شفام هم برای ازدواجم💙 خب به تخم مرغای تو یخچالمون که نشد🥚