شوهرم رفته پیش مادرشوهرم از من گله کرده ایشونم اومده کلی نصیحت میکنه صفحه 47

notrophil

مدیر

عضویت: 1404/01/12

تعداد پست: 696

من ۲۴ سالمه شوهرم ۳۵ سال

پسرم ۴ ماه و نیم

قبل پسرم دو تا سقط داشتم و ۶ ساله ازدواج کردیم

متاسفانه داستان زندگی من خیلی پیچیده ست.

در همین حد بگم نه خودم همسرم انتخاب کردم نه زمان ازدواجم نه حتی زمان بچه آوردنم

الان از شوهرم بدم میاد

تک تک حرکاتش اذیتم میکنه. 😔

بعد از تولد پسرم تونستم حداقل با پسرم سرگرم بشم و تا حدود زیادی ازش فاصله گرفتم

خیلی روانم راحت تره ولی خب دائم میگه چرا جات و جدا کردی چرا فلان چرا بهمان

امروز مادر شوهرم اومده بود خونمون نصیحت و یا بهتره بگم گله شکایت در مورد موضوعات مختلف بخصوص خیلی عذر میخوام رابطه

وقتی بچه دار میشی ، دنیا ازت یه گروگان داره

1404/08/04

16:54

18 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

zahra7866

عضویت: 1404/01/18

تعداد پست: 645

نه اصلا نمیخوام درست بشه حرف که میزنه حالم بد میشه

من کارورز روانشناسیم نشونه های افسردگی داری برو مشاور صحبت کن از دردات بگو خوبی ها و خوشی ها رو بنویس بزار جلو چشمت به عنوان زنی که طلاق تجربه کرده و سختی بعد طلاق کشیده بهت میگم به خودت بیا بخاطر خودت بچت

1404/08/04

22:30

0 نفر لایک کرده اند ...

notrophil

مدیر استارتر

عضویت: 1404/01/12

تعداد پست: 696

من کارورز روانشناسیم نشونه های افسردگی داری برو مشاور صحبت کن از دردات بگو خوبی ها و خوشی ها رو بنوی ...

درمان من چیه؟

وقتی بچه دار میشی ، دنیا ازت یه گروگان داره

1404/08/04

22:31

0 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

limonad

عضویت: 1398/06/05

تعداد پست: 3203

چیشد اخر

بچه ش رو سقط کردم ، وقتی خودش فهمید دوید رفت به ننه عفریته ش گفت اومدن تو جمع گفتن خب معلومه بچه تو نبوده که رفته انداخته ...شبش خونریزیم خیلی شدید شد تو اتاق ناله میکردم و گریه میکردم ، پشت در ، تو هال مامانش غذا آورد براش دوتایی نشستن خوردن صدای قاشق و بشقابشون تو گوشمه 😔😭 بعد دیدم صدا قطع شد. سفره رو جمع کردن و رفتن خونه ش تا فرداش نیومد. منم تا تشک تخت هم خونی شده بود ، فاصله مون یه در اتاق بود نپرسیدن حالت چطوره .

بیست روز بعدش همون وسایلمو جمع کردم ، رفتم درخواست طلاق دادم و سوار اتوبوس شدم رفتم خونه بابام و بعد از سه سال کشمکش بدون هیچ مهریه ای جدا شدم

1404/08/04

22:31

1 نفر لایک کرده اند ...

الهام_جون6

عضویت: 1386/05/29

تعداد پست: 16932

شوهرت اگه رابطه میخاد باید بره مشاوره و سعی کنه راببطتت بهر بشه و به خودش علامندت کنه

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

1404/08/04

22:31

0 نفر لایک کرده اند ...

رونیا۹۲

عضویت: 1398/01/22

تعداد پست: 25381

دوسش ندارم متنفرم ازش تو رابطه هیچکس نمیتونه درک کنه منو😭😭

بخاطر سنته

بهتره یکم عاقلانه و پخته تصمیم بگیری

«حسادت، زنگ خطر نیازهای نادیده‌گرفته‌شده‌ی ماست؛ نه گواه بدی ما، نه گواه بدی طرف مقابل، بلکه نشانی از بخش‌هایی درون ما که هنوز صدای کافی نداشتن.»

1404/08/04

22:32

0 نفر لایک کرده اند ...

zahra7866

عضویت: 1404/01/18

تعداد پست: 645

درمان من چیه؟

احتمالا گفتار درمانی فکر نمیکنم مشکلت فعلا به مرحله حاد رسیده باشه

1404/08/04

22:32

0 نفر لایک کرده اند ...

بااااراااننن

عضویت: 1399/10/21

تعداد پست: 4981

باورت میشه ارزوم اینه بره با دیگران نزدیک من نیاد؟لعنتی شانس من اینجوریه

تو عین منی

حتی خودم یکی دو مورد براش پیدا کردم، ولی نشد

اگه مهمون خونه ای بودید و صاحبخونه براتون چای آورد، رد نکنید‌؛ شاید این تنها چیزی باشه که برای پذیرایی داره..... حواسمون به دستهای خالی باشه.... 🤲یادمان باشد زنگ تفریح دنیا همیشگی نیست؛ ساعت بعد، حساب داریم....

1404/08/04

22:33

0 نفر لایک کرده اند ...