بخدا اگر جدا نشدی
دو سال دیگه تاپیک میزنی که با یه بچه میخوام جدا شم
طبق چیزایی که خودش میگه پدر و مادرش تو بچگی میزدنش باباش مخصوصا و رو مامانشم دست بلند میکرده کلا دست بزن دارن و بی اعصابن ...
دلم میخواد یجوری خودمو بکشم فکر کنن تو خواب مردم راهی هست.؟
مطمئن باش پدر بشه بچه رو جلوی چشمات میزنه و اون وقت بچه میگه چرا منو به دنیا آوردی؟
آخه خودتو بکشی واسه همچین آدمی؟
حیف نیست؟
دوستمم خودشو دوبار میخواست بکشه خدا خواست و زنده موند
الان میگه چه خری بودم زندگیش الان انقدر قشنگه
توام پاشو
محکم سر پاهات وایسا
نترس
تو عقد چندبار شدید دعوا کردیم بابام خیلی ناراحتی کشید
این انتخاب خودم بود اوایل هیچی نمیگفتم چون میگفتم پای خودمه بعدشم ناراحت شدنای خانوادمو دیدم که اخرش باز بهم نزدیکمون میکردن بیخیال شدم چون فقط غصه میخورن این اواخرم یه بار بعد عروسی زنگ زدم رفتم که ۱ روزه برگردوندنم
پووووف چقد حرص میخورم داره نشون میده که نه میتونه پشتوانه محکمی باشه نه مسئولیت قبول کرده
بعد فکر بچه دارشدنی
بقران با اومدن بچه و گذشت زمان قرار نیس بهتر بشه
فقط خودت عصبی و پرخاشگر میشی چقد باید هزینه روانشناس بدی تا درمان بشی
فرارکن و تمومش کن
همین فردا با خانواده ات صحبت کن
مشکلاتت رو به پدرت بگو و بهش بگو جلو پات راه حل بذاره
تصمیم قطعی بگیر
فیلم راه های نرفته ملی رو برای خانواده ات بذار ببینن
بگو اگر پشتم نباشید تهش میشه این
یه جا دیگه طاقتم طاق میشه
حتی بگو نمیتونم غصه شما رو ببینم راحت ترم که خودمو بکشم
بذار بفهمن قضیه چقدر جدیه
از این عتیقه رو مخ و خودشیفته هیز پدرسگ جداشو
حیف جهیزیت؟!😐
حیف خودت حیف عمرو جوونیت برو پشت سرتم نگاه نکن اون داره ذره ذره تورو میکشه
دوست عزیزم با خواندن حرف هات اشکم در اومد ولی شکر خداااا که بچه نداری ، جلوگیری کن فکر نکنی بچه بیاذ درست میشه نه اصلااااا درست نمیشه
ببین تو چرا به مرگ فکر می کنی؟؟
مگه دنیا به آخر رسیده ، تو بی شرف عزت نفس و ازتو گرفته پاشو با علی بگو و به خودت برس و ذهن تو آروم کن و با مشاور ارتباط بگیر ، اگه هزینه نداری مشاور رایگان هست بزن گوگل
یا ۱۲۳
ببین من نمی گم طلاق بگیر چون قطعا به بلوغ فکری رسیدی سعی کن زندگی تو بسازی
یادت باشه اول خودت دوم خودت آخر خودت
میدونی چیه دوست بودیم بهم دست زد از ترسم نتونستم پسش بزنم چون اولین پسری بود که بهم نزدیک شده بود نمیتونستمم ازش جدا بشم بخاطر علاقه و وابستگی و دستی که زده بود بعد عقد بکارتمو سریع ازم گرفت که تو چندسال عقد همش من دنبالش باشم چون خانوادم رو این موضوع حساس بودن میترسیدم طلاق بگیرم دعوام کنن
تا میتونی گریه هاتو بکن
غرهاتو بزن
ولی بعدش به خدا توکل کن
دستتو بذار رو زانوهات بلند شو
تمام حرفای دلتو هرچی که اینجا گفتی رو به خانوادت بگو
حتی اسم جهیزیه رو هم بیار تا بدونن فکرت درگیر چه چیزاییه درصورتیکه چیزای مهمتر هست
بعدم قهر کن برگرد
سرکار برو
هرطور دوست داری زندگی کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
