یعنی حضرت زینب هم امشب مثل من میلرزه ؟؟؟
بابا و مامان کثافت لجنم بردنم خونه مامان بزرگم سرما خورده بودم اما تو حیاط میلرزیدم از سرما باز آوردنم بعدشم میخواستن برن خونه خالم تو ماشین گفتم بابا سردمه شیشه ماشین بده بالا گفت نمیتونم و فلان .... یخوردع گیر دادم اما خدایی نه تند شدم نه زیاد حرفی زدم در حد دوتا کلمه 😭😭😭
وای وای یعنی تو خیابون یه کاری بر روزم آورد گاز ماشین گرفت فهشم داد نعره زد هزار جور حرف بارم کرد و پیادم کرد در خونمون و با مامان کثافت و دوتا داداشم رفت خونه خالم
خاله هرزم که انگاری بابام عاشقش شده
مامانم بهش نگفت ولش کن صدا نده😭😭😭😭میلرزم زنگ زدم به نامزدم بهش گفتم زودتری از مغازه بیا براش توضیح دادم اونم زنگ زد به مامانم گفته بود چیشده اونا گفته بودن گیر میدع
الان سرما خوردم سردمه دستام میلرزه قلبمم میلرزه امشب میخوام برم خونه نامزدم هیچوقت نمیرفتم بخوابم امشب میرم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭وای اصلا هنگم هنوز بخاطر این رفتارشون مثل سگ پیادم کردند و رفتند هر چند خودم نمیخواستم بیام خونه خالم اما اینا پیادم کردند با هزار تا فهش و نفرین بابام یه جوری نفرینم میکرد مردیکه نجس😭😭😭😭😭😭😭