2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

به نظرم الان چون تغییرات هورمونی داری اینجوری نازک دل شدی وگرنه اونقدرا هم که سختش کردی سخت نیست

به این فکر کن  الان کلی تجربه داری 

احتنالا اوضاع مالی تون به نسبت اول زندگی بهتر شده

همسرت اونقدری ذوق داره که حتی نمی تونه جلوی تو بروز نده

یه فرزند پسر که شاید فردا روز قراره بشه پشت و پناه دخترا 

الهی که قدمش مبارک باشه 

یعنی دردش مثل قبلیا بود من که دومی نابودم کرد

پمپ درد بگیر ،خیلی تاثیر داره


منم دو تا دختر دارم ،۱۳و ۱۱ساله 

خیلی خدا دوستت داشته که سومی هم بهت داده 

من همش نگران آینده هستم که دخترا شوهر میکنن و تنها میشم 

دوست دارم سومی هم بیارم ...شوهرم راضی نیست 


هر چه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد 

سلام اسی جان، 

اومدم یه چیزی بهت بگم، حدود ۱۰ سال پیش حال الانت رو داشتم، دو تا بچه کوچیک که خیلی بخاطرشون خداروشکر می کردم،،، (جدا از مشکلات خیلی خیلی خیلی زیادی که با همسرم داشتیم،) یهو متوجه شدم باردارم، گیج بودم باورم نمی شد شوک بزرگی بود ، 

می گففتم خدایا داری با من چکار می کنی؟ و تازه شوهرم خشمگییییین که باید سقط کنی، از اون طرف جرات نداشتم به مامانم بگم باردارم  (ینی غم عالم  ریخت تو دل مامانم، ). هر چی برات بگم کمه ، یه جیزهایی رو نمی شا گفت که باورت نمی شه تو ذهنت شاید نگنجه.

فقط بهت بگم اون بچه که شرمندشم وقتی از اومدنش خبر دار شدم اونقدر ناراحت شدم( البته با وجود اصرار شوهرم سقط و قبول نکردم)  اون بچه وقتی اومد با خودش یه چیزهایی اورد که واقعا فهمیدم هدیه خداست، ینی ایمان آوردم به این شعر که 

شکر نعمت نعمتت افزون کند‌.  من همیشه شکرگزارخدا بودم بخاطر اون دوتا بچه هام . خداهم زیادشون کرد ولی چه زیاد کردنی،،، الان شوهرم گاهی یادش میفته که اصرار به سقط داشت، شرمنده می شه می گه اصلا بدون این بچه زندگیم معنایی نداشت. بخدا الان که می گم اشکم اومد از بس حال اون روزها و حال بعدش برام تازگی داره

من یه کاربر قدیمی ام که قطع دسترسی شدم و حالا بعد مدتی دوباره با یه اسم دیگه اووومدم. دردهامو گفتم قبلا اما چون خدا رو دارم خیلی شاکرم .. اما شما برام خیلی دعا کنید....
سلام اسی جان، اومدم یه چیزی بهت بگم، حدود ۱۰ سال پیش حال الانت رو داشتم، دو تا بچه کوچیک که خیلی بخا ...

عزیز دلم خدا را شکر که خیر و برکت اومد تو زندگیت با وجود بچت انشالله منم یه روزی حس شما را داشته باشم عزیزم چند سالت بود بارداری سوم

وای تو رو خدا من بدبخت چکار کنم کاش حال الان من نصیب هیشکی نشه

بیخود استرس داری من بچه سوم هم مثل دوتایی قبل سزارین شدم تازه چون سومی خدا خواسته بود تفاوت سنیش با دوتایی قبلی زیاد خودمم سنم ۳۸شده بود .ولی باور کن هیچ فرقی با اون دو تا قبلی نداشت .

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز