2777
2789
عنوان

یه چیز عجیب بگین از دوران مدرستون

| مشاهده متن کامل بحث + 681 بازدید | 52 پست
کلاس اول دبستان ی دختره بود تپل و نمکی و سبزه اسمش زینب بودسال بعد همون اسم و فامیل و ی دختره لاغرو ...

خب حتما همون بوده رژیم گرفته  لاغر شده و...

گفتن در یک جمله او را توصیف کن گفتم در آسمان تاریک       در میان همه ستارگان او ماه  من است))♥️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب حتما همون بوده رژیم گرفته لاغر شده و...

نه خیلییییی فرق داشت

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است با ریشه چه می کنید؟گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟گیرم که می کشید گیرم که می برید گیرم که می زنید با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟ 
خوشبحالت ج حس خوبی تجربه کردی الانم میبینیش

حس خوب که نه عجیب بود برام آخرین بار پارسال تو راهرو مدرسه دیدمش من یه اخلاقی دارم هیچوقت مثل بقیه پست سر دبیران توهین نمی‌کردم ولی واسم عجیب بود ایشون از کجا میدونن که اینطوری لطف دارن به من😂

چیزی که برای خودم عجیبه اینه که فهمیدیم من و یکی از دوستام تو یک روز و یک ماه و یک سال و حتی تو یک ساعت به دنیا اومدیم. قد و هیکلمونم مثل همه و اسممونم نرگس و نسترن هست. علایقمونم مثل همه. برای خودم جالبه. 

کلاس شیشم بودم وسطای سال چون یه روز تکلیف ریاضی رو که تو کتاب بود ننوشته بودم الکی گفتم کتابمو گم کردم،هیچی دیگه تا آخر سال سر اینکه دروغم لو نره مجبور شدم کتابمو قایم کنم،دستم میشکست تا سوال و جوابارو باهم تو دفتر بنویسم و حل کنم😂💔

دورانی پر از استرس درس خوندن ولی شیرین جوری که تصمیم گرفتم رشته ای برم که بعد دانشگاه دوباره برگردم ...

خوشبحالت من ک رشتم مورد علاقم نبود به زور خانواده رفتم تجربی درس هم نخوندم برا کنکور دانشگاهمم حسابداری خوندم 

خیلی دوران شیرینی داشتیم به جز این‌مورد

یه معتاده میومد تو دست شویی مدرسه مواد میکشید

منو چند تا از دوستا گفتیم به مدیر 

هیچی دیگ کل اون سال با ترس از اون زن معتاد سپری شد 

چقدر از استرس میلرزیدیم که نکنه مارو بدزده چون لوش دادیم

عجیب نیست ولی میگم کلاس ششم بودم حیاط مدرسمون خط داشت  روی زمین رنگ های مختلف یک خط وسط بود رنگ سفید بعد زنگ ورزش همه روی یک خط وایمیستادیم راه می‌رفتیم یکی از این خط ها وسط بود و رنگ سفید بود من خیلی خوشم میومد چون با بقیه فرق داشت همیشه اونجا بودم مدرسه ما 3 طبقه بود من تند تند دوییدم اومدم اونجا که جا بگیرم برای خودم  ولی   رفیق صمیمی م زودتر رسید بعد گفت اینجا مال منه منم می گفتم نه من همیشه اینجا بودم مقنعه همو در آوردیم موهای همو کشیدیم همو چنگ زدیم و...فلان آخرش گریه کردیم بعد من گفتم اصلا نمی خوام بعد رفیقم می گفت نه من نمی خوام تو اونجا وایسا من می گفتم نه تو و....آخرش من وایستادم ،😂😂😂با این که دلم نمی خواست دیگه 


هنوز هم گاهی اوقات همو می بینیم 

گفتن در یک جمله او را توصیف کن گفتم در آسمان تاریک       در میان همه ستارگان او ماه  من است))♥️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  20 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش