ازبس همه سرزنشم کردن گفتن دیرکردس تقصیرخودته
رفتم تو رابطه بجای اینکه همدمم باشه همش بهم تیکه انداخت که عقب موندی از همه هیچی نشدی
انقد روم اثر گذاشت که دائم خودمو با بقیه مقایسه میکنم گریه میکنم
فقط افسرده شدم و به زور ادامه میدم
در همین حد بگم رابطه مفت نمی ارزه ها مفتتت
بیخیال زندگیتو با دستای خودت بساز ب امید کسی نشین
شوهر خوبشم ب درد نمیخوره چون تو در هر صورت با داشتن شدهر محدودی نمیتونی پیشرفت آنچنانی داشته باشی و صرفا ی شغل پاره وقت بتونی ور داری
ولی محرد ک باشی خیلی کارا میتونی انجام بدی
همین عاطفه کبیری رو ببین چقدر موفقه
عمرا اگ شوهر داشت تا این حد پیشرفت میکرد
ببین دقیقا می‌فهمم چی میگی
فقط یه هدف مشخص کن و روش فوکوس کن
خ به اونایی که بهت زخم زبون می‌زنن بی محلی کن بعد اینکه برای انگیزه فقط خدا، از خدا کمک بخواه به زمانبندی خدا اطمینان کن
بگو خدایا من تلاشم رو کردم دیگه بقیه‌اش با تو
چقد شبیه همیم🥲منم دوتا خواستگار داشتم اما خوب نبودن نه اینکه من سخت گیر باشما نه واقعا خوب نبودن
با یکیم تورابطه ام اصن نمیدونم منو میخواد برای ازدواج یا نه ازبس که هربار یه چیزی میگه
حتی سراینکه دماغمو عمل کردم بم گفت ترکم میکنه
ینی ازاینم شانس نیاوردم
تو که خوبی من با ۲۱ سال سن از زندگی ناامیدم. رشته‌مو دوست دارم ولی پشیمونم چون آینده ای برای خودم تو این رشته نمیبینم. از سر بیکاری میخوام ارشدم بخونم. به هیچی علاقه ندارم. حتی انگیزه ندارم برم تفریح.
با وجود مخالفت خانواده کار میکنم. سطحش پایینه ولی فقط میخوام وقت بگذره. تموم شه زندگی.
هیچ مشکل بزرگی ندارم تو زندگی ولی نمیدونم چرا مثل هم سن هام نیستم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
