وای یادش بخیر
بچه بودم با مادر و خواهرم میرفتیم .
مامانم حموم نمره میرفت و من و خواهرم را به ترتیب میشست و میگفت بیرون تو سالن منتظرم باشید.
حموم عمومی هم ورودیش یه پرده داشت 😂
هر کی رد میشد کمی داخل دیده میشد
خیلی دلم میخواست برم ببینم خانم ها اونجا چی کار میکنند ولی مامانم اجازه نمیداد. چند بار بهش گفتم بریم اونجا ولی قبول نمیکرد.
بزرگ که شدم متوجه شدم اونجا چه خبر بوده😂