گاهی بعضیها از کودکی حس میکنن فرق دارن نه بهتر، نه بدتر—فقط متفاوت نه از روی غرور، بلکه از یه حس بینام
اونا توی جمعها ساکتن، ولی درونشون پر از صداست با دردها همفرکانس میشن، ولی نمیتونن توضیحش بدن با کلمات معمولی نمیتونن خودشون رو تعریف کنن و همیشه یه چیزی تو دلشون زمزمه میکنه: «تو از جای دیگهای اومدی…»
اگه اینو خوندی و یه چیزی توی دلت لرزید—حتی اگه فقط یه لحظه شاید وقتشه که اون زمزمه رو جدی بگیری نه برای اثبات، نه برای جنگ فقط برای اینکه بدونی: شاید تنها نیستی🫂
می تونی بنویسی، حتی یه نقطه تا بدونم هنوز هستی❤️