اون حس عشق رو میخوام تجربش کنم
دعواهای پر شور و هیجان رابطه
هرکار میکنم نمیتونم ب اینکه ب یکی حرفای عاشقونه بزنم یا یکی بهم بگه عشقم فکر کنم
من یبار عاشق شدم، از ته دل با تک تک سلولام ولی خب بی معرفت بدجور داغونم کرد ولی تا دو سه ماه بعد از کاتمون تو رابطه میرفتما نمیدونم چجوری میتونستم ولی ب بعدش اصلا نمیتونستم فکرشم کنم
الان یک سال و یک ماه و 24 روزه ک ندارمش اون هول خیانتکار دلقک رو
همین الانم معلوم نیس چندتا رل داره ولی خب عشق اول اخرم بود دیگه
دوماه پیش یکی خیلی تایپم بود و خیلی ام پیله شده بود ک گفتم خب اوکی
یادمه قشنگ، زنگ زده بود، گف عشقم
انقدر چندشم شد و حالم بهم خورد ک بالا اوردم!!!!واقعا بالا اوردمممم!!
(حالا گارد نگیرید ک چرا بازیچه دست خودت کردیش، خودش گفته بود ی هفته امتحانی بمونیم باهم شاید تونستی باهام ادامه بدی چون گفته بودم نمیتونم)
خلاصه که اره متنفرم از عالم و ادم
ادم خوب هم پیدا میشه ها ک بخوام برم تو رابطه ولی نمیتونم حالم بهم میخوره ب این فکر کنم ک بهم بگه عشقم🤢🤢🤢🤢
مثلا یکی هس دو ساله درگیرمه و ب من 6 ماه پیش اعتراف کرد، الان هنوزم در تلاشه ک بتونه منو عاشق کنه یا من حسی پیدا کنم با مرور زمان ولی مثل خواهر برادر فقط چت میکنیم بهشم گفتم من هیچ امیدی نیست ک بتونم دوباره عاشق شم میگه خب من تلاش خودمو میکنم یا میشه یا نمیشه