2777
2789
عنوان

خیانت و فحاشی نامزد سابقم

134 بازدید | 9 پست

ما چهار سال باهم بودیم اول دوست بودیم بعد رسمی 

تو این مدت میپزستیدمش اونم جلو همه جوری بود که انگار عاشقمه واقعا

الان دیگه تموم شده ینی بخاطر یسری چیزا بهم زدم و الان یمدته سعی کردم بهش فک نکنم سخته ولی چون میدونم تصمیم درستی گزفتم تحملش میکنم

الان ی ویس ضبط شده از مکالممون وقتی پیش هم بودیم اتفاقی پیدا کردم گوش دادم ك برای اولین دیدار حضوریه ما بود (قبلش لانگ بودیم)داشتم میگفتم ك فلان اکانتتو چرا نشونم نمیدی گف چیزی نیس چنتا کانال مزخرف از قبله دوسندارم ببینی قول میدم پاکش کنم...برگشتیمو بعد یمدت پرسیدم دیلت کردی؟گف اره...گفتم ایدیشو بده..گف دیلت کردم دیگه..گفتم با کدوم خطت بود اون اکانت؟گف با یکی از خطام که خیلی قدیمیه یادم نیس کدومه فقط اکانتش مونده بود رو گوشیم...منم بهش اعتماد داشتم چون هیچی ازش ندیدم تو چنسال..گفتم اوکی..حتی اخیرا هم این موضوع ازارم نداده بود چون اندازه چشمام بهش اعتماد داشتم


از طرفی چنوقت پیش که رابطه رو تموم کردم و پیگیر بود یمدت و حتی تهدیدم هم کرده بود که اگه برنگردب فلان و...ابروریزی هم کرد که دیگه طولانی میشه نمیگم 

 همه اکانت و شماره هاشو بلاک کرده بودم خط جدیدم که میگرفپیام میذاد  باز از همه جا بلاک میکزدم تا دیگه یهو با همون اکانت بهم پیام داد... حرفی نزدم و مقاومت کردم چیزی نگم اما نشد تش گفتم مگه نگفته بودی دیلت میکنی؟گف ازش خارج شده بودم ك پاک ش خودش بعد یمدت دیل بخوره الان اومدم با اون خط اکانت بسازم بت پیام بدم دیدم مونده...راستش سعی کردم از روش بگذرم و باورش هم کردم چون برای من ادم امینی بود..ذهنم یکم درگیر شد اما دیگه چیزی نگفتم چون تمومش کزده بودم رابطه رو و نمی‌خواستم دعواهای خونوادگی و ناموسی وحشتناکی که راه افتاده بود و را انداخته بود موقع تموم کردن با تهدبد(که برگردم بهش) دوباره تکرار شه

همیشه موقع دعوا ها خیلی چرت میگفت و حرفای بشدت بد و یکی از دلایل جداییم هم همینه چون اصلا انگار خودش نبود میشد ی ادم دیگه موقع عصبانیت 

ی چنبار با دادو بیداد گفته بود هه چی فککردی...من اگه خیانت کنم تو حتی نمی‌فهمی..من برا خود این جمله ب اندازه کافی بارها ناراحت شده بودم بارها عذخواهی و... کرده بود

اما الان یهو همه اینا تو ذهنم برام مرور شد...خیلی حالم گرفته شد...نگین دیگه تموم شده ول کن فک نکن چون خیلی حالم بد شد واقعا دوتا مسیله جدان ایتکه تموم کردم و اینکه...

چون من دلیل جداییم چیزای دیگه بوده

خیلی داغون شدم یهو

ینی خیانت میکرد با اون اکانت؟؟

این داستان چرا من با صدتا کاربری خوندم 

همتون یکی هستید یا همتون یک بلا سرتون اومده 😐

🖌️تو زندگی ما یک سری آدما هستند که ...!!!               تو در معاشرت باهاشون اونا را عمیقأ تحسین می‌کنی   بس که مهربونند، خوش قلبند،خوش اخلاقند ،یک رنگند،همراهند،با سلیقه و با حوصله اند اصلا درجه یک هستند یهو از ته قلبت میگی ای خدااااکه تورو حفظت کنه الهی که باشی همیشه                                         برای تو : که «رنجیدی و نرنجاندی»

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

قطعا خیانت میکرده


حالا سیفون رو بکش رو خودش و خاطراتش

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
این داستان چرا من با صدتا کاربری خوندم همتون یکی هستید یا همتون یک بلا سرتون اومده 😐

من نمیدونم جایی شبیه بهش یا داستان فیکی چیزی خوندی یانه اما من اولین باره اینو مینویسم تو سایت 

من نمیدونم جایی شبیه بهش یا داستان فیکی چیزی خوندی یانه اما من اولین باره اینو مینویسم تو سایت

خدا بهت کمک کنه به گذشته فکر نکن 

🖌️تو زندگی ما یک سری آدما هستند که ...!!!               تو در معاشرت باهاشون اونا را عمیقأ تحسین می‌کنی   بس که مهربونند، خوش قلبند،خوش اخلاقند ،یک رنگند،همراهند،با سلیقه و با حوصله اند اصلا درجه یک هستند یهو از ته قلبت میگی ای خدااااکه تورو حفظت کنه الهی که باشی همیشه                                         برای تو : که «رنجیدی و نرنجاندی»

نه نمیکردولی تو ۴ سال چیو انقدر طول دادیحال خودت بد کردی

اخه همه چیزا یهو بد کنار هم قرار گرفت:))

هی نمیخوام بپذیرم از طرفی همه چیز ب علیه اونه..

چهارسال طول کشید چون فوق‌العاده بود رابطمون...گاهی بحث و دعوا بود اما جای اون تا ابد تو وجودم محفوظه..

دخالت خونواده ها و مخالفتشون و یسری چیزای دیگه باعث اصلیه تمومی رابطه بود

وگرنه حتی این عصبانیتش رو هم بخاطر من خیلی تغییر دادخ بود و هرروز داشت بهتر میشد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز