2777
2789

خستههههه شدمممم😩😩😩😩😩😩

پسرم یک سال و نیمشه از بارداری تا الان پوستم کنده شد امشب شوهرم گفت چقدر ما با هم خوب بودیم چقدر لحظه های عاشقانه ای داشتیم و هیچی از زندگی نمیفهمیم همش من اعصابم سر همه ی چالش های زیاد خورد میشه شوهرم میگه اگر میدونستم اینقدر بچه اذیتت میکنه هیچوقت بچه دار نمیشدیم به این حد رسیدم ینی جون برام نمونده شوهرم میگه یه ادم دیگه شدی توروخدا نگین ناشکری نکن ناشکری نمیکنم خستههههه ام داغونم هر کس بهم میرسه میگه چقدر بچه ات سخته چقدر اذیت میکنه بیچاره مادرم که اینقدرر مهربونه حتی میگه من از پسش برنمیام جدیدا که اصلا غذانمیخوره همش فکر میکنم بچه ی من غیرطبیعیه اخه بچه های ذیگه خیلی ارومن و حرف گوش میکنن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بچه ی منم لنگ بچه ی شماست!

خستهههههه تر از خسته ام

با قرص های روانپزشک سر پا هستم!

تازه من دست تنها هستم مادرمم نیست شهرم!

دخترم ۱۵ ماهشه

منم گاهی فکر میکنم خدااااایا فقط منم که به مرز جنوووون رسیدم یا مادرهای دیگه هم همینن!!!!

غرق شدن تایتانیک برای خرچنگ های زنده ای که تو آشپزخونه‌ی کشتی بودن یه معجزه بود! همون قدر محال... همون قدر غیرممکن...🩷🪷

عزیزم درکت میکنم روزای سختش داره تموم میشه دو به بعد مستقل میشه راحت میشه مطمئن باشکم‌کم برمیگردیم ب ...

وای خداکنه دوسال و نیمه هر روز برام یک ماه میگذره الان دندونای اسیاش داره درمیاد هر شب ده بار بیدار میشه دیگه جون برام نمونده

عزیزم پسر منم همینه یک سال و پنج ماهس ما هم دیگه روابطمان عین قبل نیس با همسرم اما باید تلاش کنیم بچه منم خعلی اروم بود الان خعلی بد شده همش میگه نه خودش رو میزنه داره لج بازی شروع می‌کنه 

دختر من فوق العاده بد غذا، بد ادا، خیلی هم نق نق میکنه، دائما هم به من چسبیده، اندازه ی یک شاشیدن از خودم نیستم

غرق شدن تایتانیک برای خرچنگ های زنده ای که تو آشپزخونه‌ی کشتی بودن یه معجزه بود! همون قدر محال... همون قدر غیرممکن...🩷🪷

چه اذیتی داره

بارداری که دیابت و فشار گرفتم دوهفته ای سی یو بستری شد بعدش کولیک ختنه دندون واکسن هرشب بیقراری همش گریه از وقتی راه میره همه چیو نابود کرده الانم لجبازی و غذانخوردن اینابه نظر نمیاد ولی من سر هر روزش ناااابوذ شدم چون خیلی بچه ی حساسی بود از اول

آخی😍😍😍

بخدا خیلی سخته

دیشب یکیشون چند ساعت فقط گریه میکرد انقدر اعصابم خورد بود محکم پامو کوبیدم به دیوار از دیشب پامو نمیتونم زمین بزارم

دعواهاشون امونمو بریده همش همو میزنن مو میکشن تمام صورتشون زخمه میترسم جاش بمونه

میدونم‌چی میگی ببین ندیده میگم‌از بچه من بدتر نیس

دخترمن کولیکی بود از لحظه اول فقططططط گریه روزوشب فقط ت چادرتابش میدادیم.اصن ی وضعی ک الان‌پشتم‌میعرزه فک میکنم بهش. ولی الان‌ماشا الله دوسال وچهارماهشه خیلیییی بهتره شده

وعی خب زندکی بابچه وبدون بچه کلا‌متفاوته

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

اگه متأهل بودم

2398 | 1 دقیقه پیش

تست بارداری

marzi_71 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792