اون موقع، ایران زیر سایهی محمدعلیشاه قاجار بود.
شاهی که از “مشروطه” خوشش نمیاومد و دوست نداشت مردم تو تصمیمهای کشور سهمی داشته باشن.
وقتی مجلسِ تازهتأسیس (همون مجلس مشروطه) شروع کرد از حق مردم حرف زدن، شاه دستور داد توپخانه بریزن سر مجلس!
خیلیها کشته شدن، آزادیخواه ها فراری شدن، و کشور دوباره رفت زیر استبداد.
اما در اون روزهای تاریک، یه صدا از زاگرس بلند شد…
صدای سردار اسعد بختیاری، بزرگمرد ایل بختیاری.
اون گفت:
«وقتی مجلسِ ملت رو میکوبن، ما باید برایش بجنگیم.»
با هزاران مرد از کوههای بختیاری راه افتاد سمت پایتخت.
مردمی ساده، ولی با دلی پر از غیرت.
در تابستون سال ۱۲۸۸ خورشیدی (۱۹۰۹ میلادی) رسیدن به تهران.
نبرد سختی شد، اما در نهایت سردار اسعد پیروز شد و تهران رو آزاد کرد.
شاه محمدعلیشاه قاجار به سفارت روسیه پناه برد و از سلطنت خلع شد.
و همون موقع بود که دوباره مشروطه زنده شد.
سردار اسعد اما، نه دنبال قدرت رفت، نه پاداش خواست.
وقتی کشور آروم شد، از سیاست کنار کشید.
امروز ۱ آبان سالگرد فوت سردار ماست❤️
روحش شاد
بروهی لر🇮🇷