سعی کن بری
زن عموی منم همیشه تو خونه بود
یه موقع میگفت اگه غروب باشه بیرون باشم گریم میگیره تنهایی فکر کن تا سن حدود پنجاه سالگی اینطوری بود
بعد دیگه عموم چون سنش بالاتر بود تموم مسئولیت ها افتاد گردن زن عموم و اونوقت خیلی اذیت شد تا عادت کنه
باور کن مردم سرشون به مشکلای خودشون گرم هست اصلا به تو دقت نمیکنن