الان تقریبا سه ساله با یه نفر تو رابطه ام دلیل اینکه این رابطه کش اومده ترس از پدرومادرم بوده
پارتنرم از همون اول رابطه خیلی گفت به مادرت بگو ولی من می ترسیدم
پارتنرم میگه صحنه سازی میکنیم میگم فلان جا دیدیم همو و فلان و بهمان ولی دروغ گفتن به خانواده ات که بیست سال بزرگت کردن و غمت خوردن خیلی کار سختیه
یه بار پدرم گفت اگه تو ابروریزی کنی من باید سرم بزارم بمیرم
نمیدونم چه جوری بگم به پدرم تو رو خدا بهم بگید چی کار کنم