من نمیدونم نرگس آبیار چهگیری داده که رمان بسازه
این رمانم من بچگیم خونده بودم
شوهر میکنه باباشم یه خونه براش میخره با یکم جهیزیه
پسره هم مادرشو میاره که اسمش زیور بند انداز بوده
یه پسر میاره که یادم نیس چرا مرد یه بچشم میره با پر مرغ سقط میکنه
بعدم رحمش به هم میریزه و دیگه تا اخر عمر بچش نمیشه
دیگه رحیمم با یه معصومه نام بهش خیانت میکنه و مادر شوهره هم خیلی اذیت میکنه
اینم طلاق میگیره و دوباره شوهر میکنه
داستان خاصیم نداره که بشه فیلم و سریال!
یجوریه که یعنی هر کی ثروتمنده ادم حسابیه هر کی فقیره گدا گشنه و بی اصل و نصب و ببخشید هرزه!
یه رمان دیگم نوشتن بنام شب سراب که از زبون رحیم بوده
اسمشم اینه شب شراب نیرزد به بامداد خمار
رحیمه هم جوری نوشته که یعنی شبه هم سراب بوده و همچین شرابیم نبوده
بعد گفته من عرق نخوردمو برای اینکه محبوب را اذیت کنم الکل میزدم لبمو با معصومه هم نبودمو توهم محبوب بوده
اون از بامداد خمار هم چرت تره
و از همه چرت تر کار نرگس ابیاره
یکی نیس بگه ۲۱۰ میلیارد خرج سو و شون کردی و هیچکه خوشش نیومد بس نبود اخه.... باز اون یه رمان فاخر بود
خدایی این چی بود دیگه