پسره پزشکه داشتیم اشنا میشدیم منم نمیخواستم با کسی اشنا شم دیگ چون مزشک بود گفتم باشه
الان روم نمیشه بهش بگم نه با ابنکه همه چی خوبه
خب مشکلت چیه بگو با حاج خانوم مادرش شریف بیارن چایی کیک یزدی چیزی اشنا شید 😁
بگو با اینکه پزشکی ولی ببخشید نه !😐
چرا بگی نه
خب خونه بابای اونی که تو عاشقشی آباد
برو به پسره بگو سید تو منو میخوایی دیگه درست مردش هستی بیا جلو حداقل مادرم با مادرت صحبت کنه کم کم اشنا شیم میدونم شرایط سخته الان کیه که نباشه
همو رسمی بشناسید به این عاقا دکتره هم بگو تمایلی به اشنایی بیشتر با شما ندارم امیدوارم خدا همسر خوبی رو به زندگیتون بیاره خیلی صحبتتو کش ندی که ممکنه پاپیچت بشه بگه خب مشکلت چیه توعم وا بدی بگی من عاشق یکی دیگم
خب خونه ات آباد همون اول باید دکی وایمستادی که عب نداره با اونی که عاشقشی صحبت کن نگو یکی دیگه هست دکتره فلان اومده اشنایی خب انوقت این پسره که تو دوستش داری هم ممکنه نا امید بشه بگه برو با اون از منم بهتره خوشبختت میکنه و فلان فقط بگو بیا جلو نترس اگر واقعا عاشق همید با هم مشکلاتتونو وا بکنید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
