۸ماه پیش باباش زنگ زد ب بابام خواستگاری کرد ولی هنوز رسمانیومدن خونمون خواستگاری خودش و باباش ی شهر دیگه کار میکنن و باباش گفت فعلا نمیتونم بیام الان خودش بعد۲ماه اومده چون سرجریان خواستگاری ازش دلخورم نمیدونم برم ببینمش یا کلا تا اینجاست باهاش بیرون نرم شما جای من بودین چیکار میکردین