ببین اسی
پسر جاری من خیای عجیبه، ده سالش نشده به قول خودش عاشق دختر همسایه شون شده، از فحش که دیگه نگم برات، حرفایی میزنه که واقعا در حد سن و سالش نیست
و این حرفا رو کاملا از مامان باباش یاد میگیره، مثلا میاد میگه من عاشق دختر فلان شدم، مامانش میگه عهه اون دختره زشته خاک توو سرت با این سلیقه ت،. یا میره پیش فامیلای مامانش به شوخی بهش میگن تو باید داماد من بشی و اینا، خب بچه که نمیدونه شوخیه ذهنش ی جور دیگه شکل میگیره
من نمیگم خودکشی بوده یا نبوده
ولی وقتی بچه متناسب با سنش نباشه که مقصر اول و آخر هم پدر و مادرش هستن، کاراش عجیب میشه، نمیدونه خودکشی چیه اما میدونه اگر خودش رو پرت کنه مثلا از دنیا راحتی میشه و اینا حرفا که ممکنه ی روز ی جایی شنیده باشه