من نمیتونم به کسی بگم مخصوصا شوهرم اگه بگم میگن دیونه ای
اولین باره دارم میگم منم تازه که دخترم به دنیا اومده بود دو نایب تو اتاق خواب ما روی تخت خوابیده بودیم یه دفعه من چشم باز کردم دیدم یه آقایی با چهره بسیار موجه داره از روبرومون به دخترم نگاه می‌کنه یهو متوجه بیدار شدن من شد نگاهشو کرد به سمت من و انگار عصبانی شده باشه بعد از چند لحظه محو شد ولی دخترعمو با عصبانیت نگاه نمی‌کرد. الان دخترم ده سالشه و من هنوز اون چهره و اون نگاه کاملا برام واضحه کاملا مطمئنم که تو بیداری بودم و خواب ندیدم. اگه کسی می‌دونه داستانش چیه به منم بگه
حالا که شب شده میترسم که نکنه موقعی که شوهرم نیست دور ور ساعت سه چار یهو باز هم بیدار شم ببینمش خیلی استرس دارم
اگر میخواید نتونن اذیتتون کنند باید طهارت نجاست رعایت کنید کاشت ناخن و مژه بردارید نمازبخونید خونتون رو حتی الامکان پاک کنید از نجاست . موسیقی رقص مشروب و دود و این چیزا بره از خونتون
در کل این موجودات جذب منفی ها میشن
واای کاش تو این تاپیک نمیومدم، حالا شب چطور بخوابم، نصفه شب اگه بیدار شم چی!!!!!
دوستان اصلا چهره ترسناک نداشت ولی قدش خیلی بلند و لاغر بود
بنظر شما میتونه جن بوده باشه چون قیافش ترسناک نبود
آبجیم هم چند سال پیش میگفت یه مردی که ریش بلند و حنایی داشت از پشت اوپن بهش نگاه میکرد و وقتی خواهرم برمی‌گشت سمت اوپن اون خودشو پشت اوپن قائم میکرد
