2777
2789
عنوان

خوش بحال عروسمون🥲🥲🥲🥲🥲

293 بازدید | 23 پست

خیلی سختمه نمیتونم بگم دوازده سال ازدواج کردم چیزی صداشون نمیزنم . نگاشون میکنم و حرف میزنم. زنداداش اولم به مامانم میگه مامانِ محمد. زنداداش دومم یکماهه اومده راحت میگه سلام مامان. بابا کجایی؟؟ خیلی راحته خوشبحالش. بچه ها من روم نمیشه خجالت میکشم بگم. اون اوایل هرکاری کردم نتونستم. الانم یکساله بادپدرو مادر همسرم درگیری داشتم رومون تو هم باز شد دیگه بدتر نمیتونم بگم. ولی قلبا دلم میخواد بگم. شما ها چی صدا زدین؟؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مامانم ب مامان بزرگم میگفت آبجی 🤣🤣🤣🤣🤣تازه اون اخریا قبل مرگش اونم نمیگفت اگه میخواست حرف بزنه باهاش صبر میکرد تا نگاش کنه ،اللته مامانبزرگم در حق مامانم خییییییلی بد بود

من چون مادرشوهرم خاله ی مادرمه وازبچگی به مادربزرگم میگفتم مامانی اونم‌خاهرش‌بود،بش میگفتم مامانی هنوزم میگم پدر شوهرم ندارم فوت کرده

وشبی ک مادرم واس همیشه رفت من بزرگ شدم روحت شاد مادرم 1404/2/6من تواین تاریخ برای همیشه بی مادرشدم،حاضربودم ی عمرجموجورت کنم مامانم مریض باشی نوکریتوکنم ولی زنده باشی قدرتوندونستم 🖤هیچکس نفهمیدک من همون بچه لوس خانواده بودم که با رفتن مادرم نابودشدم،زندگی نمیکنم فق زندم همین😔

مامانم ب مامان بزرگم میگفت آبجی 🤣🤣🤣🤣🤣تازه اون اخریا قبل مرگش اونم نمیگفت اگه میخواست حرف بزنه ب ...

منم وایمیسم نگام کنه یا حواسش باشه حرف بزنم. ولی عروس دوممون هر سری به مادرم میگه مامان حسودیم میشه به راحت بودنش. چیکار کنم بتونم بگم اونم بعد دوازده سال

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792