2777
2789

کلاس اول و هیچ راهی روش اثر نداره دفتر سفید برده مدرسه معلم تدکر داده معلم بهش چک پول ۲ امتیازی داده  اصلا اصلا خودموبهش جایزه دادم شبی هم خوراکی مورد علاقشو خریدم بعد گفتم تکلیف بنویس  . امروز بردمش مشاور کاردرمانی جلسه اول بود لامصبا خیلی هزینه میگیرن ... در نهایت شبی هم با دعوا  دو خط مشق نوشت  همش باید بگی بنویس نگی نمینویسه .. گردن درد شدم ... چیکار کنم؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

همکار من میگه باباش با کمربند میمونه بالا سر پسرم که مشق بنویسه

نمیدونم چرا باید اینطوری باشه منی که تا حالا نزده بودمش مجبور شدم به خاطر تکلیف یا کوچولو بزنم  ولی خودم دارم از بین میرم

عزیزم خرش کن تشویقش کن بنویسه پسر منم همینه یع دوبار زدمش دیدم بیشتر از درسو مدرسه متنفر شده دیگه دارم سعی میکنم هر موقع حوصلشو داره با قربون صدقش بشینم کنارش بنویسه لعنتیا زیادم مشق میدن بهشون

عزیزم خرش کن تشویقش کن بنویسه پسر منم همینه یع دوبار زدمش دیدم بیشتر از درسو مدرسه متنفر شده دیگه دا ...

یکی اینجا کفته باید بیشتر سخت بگیرن

خدایا کیا مادر میدن یا معلم

زوری نیس درس خوندن که

وای چقدر خشن هستید

اینجوری که بچه زده میشه از درس

پسر من هم کلاس اوله

مریض شده امشب مشقاش رو نمی نویسه ولی مدرسه پسرم خیلی به بچه فشار میارن مشق و کلاس هاشون خیلی زیاده

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز